loading...
بزرگترین سایت مذهبی ایران
غریب آشنا بازدید : 6 پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

از خدا خواستم غرور مرا بگیرد و او گفت: نه!

او فرمود: باز گرفتن غرور کار من نیست بلکه تویی که باید آنرا ترک کنی

از خدا خواستم به من شکیبایی عطا کند و او گفت: نه!

خدا فرمود: شکیبایی دست آورد رنج است و به کسی عطا نمی شود باید آنرا

به دست آورد

از خدا خواستم به من سعادت بخشد و خدا گفت: نه!

خدا فرمود: خود باید متعالی شوی اما به تو یاری میرسانم تا به ثمر

بنشینی

از خدا خواستم مرا کمک کند تا دیگران را به همان اندازه که او مرا دوست

دارد دوست بدارم

خدا فرمود: آفرین بالاخره مقصود اصلی را دریافتی

از او نیرو خواستم او مشکلات را جلوی پایم گذاشت تا قویتر شوم

از او حکمت خواستم او مسائل بسیاری به من داد تا حل کنم

از او شهامت خواستم او خطر را در مقابلم قرار داد تا از آن بجهم

از او عشق خواستم انسانهای دردمند را سر راهم قرار داد تا به آنها کمک

کنم

از او کمک خواستم به من فرصت داد

هیچ یک از خواسته هایی که داشتم دریافت نکردم اما به آنچه نیاز داشتم

 

رسیدم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 35
  • بازدید کلی : 488
  • کدهای اختصاصی